لار در سفرنامه ابن بطوطه
... پس از عبور از صحراي مزبور به كورستان كه شهري كوچك با اب و درخت است رسيديم. گرماي اين شهر شديد بود و پس از ان سه روز ديگر از طريق صحرا مسافرت كرده به شهر لار وارد شديم.
لار شهري است بزرگ داراي چشمه سارهاي متعدد و اب فراوان و باغها و بازارهاي نيكو، در شهر لار در زاويه (خانه) شيخ ابودلف احمد منزل كرديم. شيخ ابودلف كسي است كه ما به قصد زيارت وي عازم خنج بال بوديم، در اين زاويه پسر شيخ به نام ابوزيد عبدالرحمن با جمعي از دراويش بسر مي بردند. رسم اين دراويش بر اين است كه روزها هنگام عصر در زاويه گرد مي ايند ان گاه در شهر راه افتاده از هر خانه يك يا دو گرده نان مي گيرند و ان را به مسافريني كه به زاويه وارد مي شوند مي دهند، صاحبخانه ها كه به اين وضع خو گرفته اند سهم دراويش را در مخارج منظور مي دارند.
صلحا و دراويش شهر لار شبهاي ادينه در زاويه جمع مي شوند و هركس به قدر قوه پولي انفاق مي كند و شب را به نماز و قران بسر مي اورند و پس از نماز صبح به منازل خود مي روند.
در اين شهر پادشاهي بود موسوم به جلال الدين كه نژاد وي ترك بود و ضيافتي براي ما فرستاد ولي ملاقاتي بين ما دست نداد.
:: موضوعات مرتبط:
سفرنامه ها ,
,